پاره‌های پیوسته خاطراتی از رحمت‌الله بیگانه

بخش چهل‌ونهـم/
نظمی‌ها
سال ۱۳۷۸ خورشیدی، از کوتل‌های صعب‌العبور گذشتم و به کران و منجانِ ولایت بدخشان رسیدم.
بیش از ۲۴ ساعت بود که چیزی برای خوردن نیافته بودم، قحطی همچنان در ولایت بدخشان، پنجشیر و مناطقی که برضد طالبان و پاکستان مقاومت می‌کردند، بیداد می‌کرد.
در درۀ کران و منجان نزدیک سرکِ موتررو، آثار چای‌‌خانۀ محقری پیدا … ادامه خواندن پاره‌های پیوسته خاطراتی از رحمت‌الله بیگانه